بی تو...

 

بی تو طوفان زده ی دشت جنونم
صید افتاده به خونم
تو چهسان می گذری غافل از اندوه درونم
بی من از کوچه گذر کردی و رفتی



:: برچسب‌ها: بی تو, اشک, غریب, سفر,
نويسنده : خـــاله جــــــــــون


اشکی که جرات هق هق شدن نداشت

برای اشکی که هیچگاه جرئت هق هق شدن نداشت

برای اشکی که خشک شد اما رفتنت را باور نداشت

برای تمام لحظات گذشته و آینده ام

برای آنچیزی که آنرا خوب یا بد نامیده ام





:: برچسب‌ها: اشک, هق هق, لحظه های تلخ, شعر, زندگی, کودکی,
نويسنده : خـــاله جــــــــــون


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 43 صفحه بعد